بدون خونریزی

ساخت وبلاگ

فردا پدر خواهم شد. ‌‌‌پایان پیام. بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 76 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 21:17

باید
بالشم را ببوسم
که تو برآن خوابیده‌ای
باید
انگشتانم را ببوسم
که نوازشت کرده‌اند
باید
زبانم را ببوسم
این را اما
نمی‌توانم

«اریش فرید»

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:26

به خواب که می‌رومبیدار که می‌شومبوی تو را می‌شنوم که جا مانده است.همه جای این خانه،عطر تو را می‌دهد،و کل کوچه به رنگ خاک کف کفش‌هایی‌ست که تو می‌پوشی.همه جای این محله با تو تجربه شده‌اندو سراسر این شه بدون خونریزی...ادامه مطلب
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 290 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 20:51

باور کردنی نیست!
حجم این کوه درد
دردهایی که همه
میراث یک ائتلاف شوم است؛
برساخته ذهن تو و دست دیگر آدمیان.

نه! نه کتمان کردنی ست و نه قابل تحمل

پ ن: پروردگارا!؟

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

بعد از دریغ شدن آن آغوش
بدون هرم نفسهایش
دیگر
هوای سرد این شهر،
گرم نشد که نشد ...

 

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

این قسمتش را دقیق یادم می آید. زنگ زده بودم. برداشتی و با عتاب زیاد گفتی: «برای چی زنگ زدی؟ مگه نگفتم زنگ نزن»! پر از غیظ. توی همان حالت خواب، غم سنگینی نشست به سینه ام. بیدار شدم. غلتی زدم دوباره خوابم برد. این بار تو زنگ زده بودی. مهربانتر و آشناتر. میخواستی برای افطار یا یک چیزی مثل آن دعوتم کنی به خانه تان. توی همان حالت خواب حالم بهتر شد. باز بیدار شدم.

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

تا همین چند وقت پیش، بدنم را با خودم این طرف و آن طرف می کشیدم. حالا نیاز دارم روحم را هم کول کنم و با خودم ببرم. کجا بروم؟ نمی‌دانم. چطور بروم؟ ...؟ امروز سرکار نمیروم. من که همه زندگی را سرکار بوده بدون خونریزی...ادامه مطلب
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

چند قطره اشک را دکتر تجویز کرده. هر روز چند وعده! صبح، ظهر، عصر، سر شب، نصفه شب، بین خواب، بعد از خواب و خارج از این نوبتها هروقت که سر دلت سنگینی کرد یا دهنت تلخ شد یا گلویت گرفت و نفست بند آمد یا بدنت لرزید و بی خواب شدی، یا هروقت کرخت و فلج شدی و مخصوصا زمانهایی که بی قراری امانت را بریده است. آی دکتر بی خبر. آی بیمار نگون بخت.

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

بی زبان و بی پناه باشی، بدون شانه ای برای تکیه دادن و بدون دستی که یاری ات کند. خودت باشی و خودت. تو و یک قلب مچاله شده، یک روح رنجدیده و دنیایی که هرچه باشد؛ حتی اگر جذاب ترین و زیباترین دنیای ممکن، دنیای مهربانی نیست. با این دنیا چه میشود کرد؟ محبور میشوی که خودت را بغل کنی و سرپا شوی. راهی برایت نمی ماند.

بدون خونریزی...
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13

من اگر فیلسوف بودم سطح پارادوکس‌ها را به مباحث نازلی مثل دعوای نهاد و عاملیت، تقابل کارآیی و عدالت، دوگانه اصالت وجود/ماهیت یا معمای مرغ و تخم مرغ و این قبیل اباطیل تقلیل نمی‌دادم [به قول آوانگاردها م بدون خونریزی...ادامه مطلب
ما را در سایت بدون خونریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadaneh بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:13